پناهیان: غربگرایی غربزدهها شیخ فضلالله نوری را به کشتن داد
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۱۸۵۰
پناهیان میگوید غربگرایی غربزدهها شیخ فضلالله نوری را به کشتن داد. پیکر شیخ فضلالله نوری پرچمی است در برابر جریان استعمار. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ششمین شب از سوگواره هنر و حماسه، علیرضا پناهیان به سخنرانی در میدان امام خمینی (توپخانه سابق) پرداخت. این سخنرانی همزمان با روز شهادت شیخ فضلالله نوری بود که در محل اعدام ایشان برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی گفت: این میدان باید تندیسی از شهادت مظلومانه شیخ فضلالله را در خود داشته باشد و این میدان هرگز نباید از یاد ببرد که شیخ فضلالله چه انسان بزرگی بود. در طول تاریخ، علمای مجاهد و انقلابی که به دنبال آزادی ملتهای خود بودند، ریشههای ما را ساختهاند. بعد از 18 ماه پس از شهادت او وقتی به دنبال پیکر وی آمدند تا به قم منتقل کنند، پیکر کاملاً سالم بود. آیتالله بهجت در این باره گفتهاند: شب ترحیم شیخ فضلالله، از حجره او صدای قرآن میآمد، در حالی که هیچ کس در حجره نبود.
پناهیان: دین را با دشمنانش باید شناختپناهیان افزود: گفته میشود شیخ فضلالله شهید ثالث یا رابع فقیه است. لحظههای آخرِ قبل اعدام، وقتی با مردمی مواجه شد که پای چوبه دار کف و سوت میزدند، گفت: ما با کوفهای صغیر مواجه هستیم. البته افراد زیادی از میدان حسن آباد به راه افتادند تا او را نجات دهند، اما به آنها گفته شد که اتفاقی برای او نخواهد افتاد، در حالی که بساط اعدام به راه بود.
وی ادامه داد: دلیل اعدام او چه بود؟ ایشان توجه کرده بودند که استعمار جای خود را به مشروطه میدهد، مشروطه غرق در ظلم و ستم شده بود و انگلیسیها میخواستند از این فرصت استفاده کنند تا استعماری سختتر جایگزین مشروطه کنند، در این لحظه بود که شیخ فضلالله در برابر آنان ایستاد و دریافتند که برای رسیدن به هدف خود، چارهای جز از میان برداشتن او ندارند. وقتی او را به شهادت رساندند، سیطره انگلیسیها تا پایان بر ایران افتاد.
پناهیان با اشاره به اینکه شیخ فضلالله نوری یک سبقه و سلوک عرفانی داشت، گفت: البته که بین علما مشهود نیست. مهمترین و شجاعانهترین بخش شخصیتش این بود که در برابر مردم فریبخورده و انقلابیون قلابی ایستاد. ایشان در این باره گفتند: میدانی چرا اقدام کردم و تا آخر عمر هم ادامه خواهم داد؟ برای اینکه اگر صد سال دیگر بعضی مسلمانان بروند در قعر زیرزمینها و سردابها دور هم جمع شوند و با کمال ترس دردودل کنند و بگویند علمای شیعه دست به دست هم دادند و ریشه اسلام را کندند، لااقل یکی بگوید یک آخوند مازندرانی و پیروان او مخالفت کردند. ببینید که چقدر آینده را واضح و روشن میدید. البته که به صد سال نرسید و خون ایشان ثمر داد. افرادی که سکوت کردند و همراهی کردند برای اعدام او، حتی به 10 سال هم نکشید و پس از یکی دو سال، یک سوم ایران در یک قحطی بزرگ ساخته شده توسط انگلیسیان از بین رفتند. این 9 میلیون نفر از آمار قربانیان جنگ جهانی اول یا دوم نیز بیشتر است. مظلومیت یک طلبه که بیگناه به دار آویخته شود، به بدن ایشان توهین شود، پیکر ایشان را به درون کوچه و بازار بکشند، اینگونه دامنگیر است.
وی افزود: داستان شهادت او بسیار عجیب است، ما نباید به سادگی از کنار آن عبور کنیم. آخرین جملات ایشان در دادگاه به این صورت است: میدانید که از من خواسته شده بود تا به سفارت روسیه و عثمانی پناه ببرم و جانم در امان باشد! و باز هم میدانید که من نپذیرفتم! خودتان هم میدانید که من از اول با مشروطه همراه بودم، اما بعداً جدا شدم، و دلیل جدایی هم میدانید! پس از این سخنان قاضی دیگر مجال سخن نداد و گفت: اگر وصیتی داری، طناب دار آماده است. شیخ فضلالله بین نماز ظهر و عصر اعدام شد، حتی مردم نفهمیدند که این اتفاق افتاده است. وقتی آن مزدور انگلیسی عمامه از سر شیخ فضلالله برداشت و بر زمین پرتاب کرد، شیخ فضلالله گفت: عمامه از سر من برداشتند، عمامه از سر همه شما برخواهند داشت. چند سال طول نکشید گذاشتن عمامه در این کشور ممنوع شد. عمامهها به دور گردن پیچیده شد. تمامی روحانیونی که سکوت کرده بودند، یکی پس از دیگری کشته شدند. علمایی که مخالف شیخ فضلالله نوری بودند و میگفتند: «تو در غربزدگی مشروطهخواهان مبالغه میکنی» را تیرباران کردند.
مشروطه با اعدام شیخ فضل الله به دیکتاتوری رضاخان رسیدپناهیان ادامه داد: آیتالله بهجت درباره ایشان میفرمایند: کسانی بودند مثل مرحوم سید کاظم یزدی و مرحوم شیخ فضلالله نوری که دوربین و آیندهنگر بودند و میگفتند مشروطه سخن حقی است که باطل از آن اراده شده، اما دیگران آخر مطلب را از اول آن نمیدیدند که چگونه هرکس پول بیشتر صرف کند وکیل میشود و دین و دنیای مردم را در اختیار میگیرد. مشروطه مقدمه کشف حجاب است، کشف حجاب از لوازم مشروطیت است. مشروطه جلوگیری و مبارزه با روحانیون است، اما طرفداران مشروطه میگفتند: آیا ممکن است مشروطهای که خود آخوندها تأسیس کردهاند، آخوندها را از بین ببرد؟ اما چنان شد که شیخ فضلالله نوری میدانست. بهجت در سخن دیگری میگوید: تا مشروطه در ایران به تصویب رسید یکی از علمای نجف به خانواده خود نامه نوشت که از تهران به اینجا بیایید. تهران دیگر جای زندگی نیست، آنجا حجاب از سر شما برخواهند داشت. این موضوع وقتی اتفاق افتاد که هنوز رضاخانی روی کار نیامده بود.
وی گفت: آیتالله بهبهانی را که از طرفداران مشروطه بود، بدتر از شیخ فضلالله به شهادت رساندند و تیرباران کردند. آیتالله بهجت میفرمایند: چه رجالی در عالم پیدا میشوند؟ وقتی شیخ فضلالله نوری فهمید تأیید مشروطه صحیح نیست و کسانی غیر از علما، به تعبیری پاچه ورمالیدهها از مشروطه حمایت میکنند و دید این طایفه روحانی و غیرروحانی نمیتوانند در یک صراط و یک راه حرکت کنند، از مشروطهخواهی دست کشید و گفت: مشروطه باید مشروعه باشد. مشروطهخواهان با شایعه وانمود کردند که او موافق مشروطه است، اما پادشاهان با رشوه او را خریدهاند. چگونه ممکن و متصور است که انسان با رشوه تصمیم بگیرد که به دار آویخته شود؟ زیرا میترسیدند قیام مشروطهخواهی را به عقب بیاندازند یا در دل دیگران شک و تردید ایجاد کنند. مرحوم سید عبدالله بهبهانی را که هم در فهرست مشروطهخواهان قرار داشت، بدتر از ایشان کشتند. آری آنان نوکران مطیع میخواستند نه آقا بالا سر. در کلام دیگری از آیتالله بهجت آمده: در تلگرافی آمده: دفع نوری لازم است، زیرا او میگفت مشروطه مقدمه کشف حجاب است، انگور انداختیم تا سرکه شود، اما شراب شد. مرحوم سید یزدی پرسیدند: آیا شما فتوا دادهاید مشروطه حرام است؟ ایشان در جواب گفته بود: بله الیالابد حرام است.
پناهیان با اشاره به اینکه ما هنوز در انتخاباتها و سایر اتفاقات زندگی درگیر غربگرایی هستیم، افزود: غربگرایی غربزدهها شیخ فضلالله نوری را به کشتن داد. پیکر شیخ فضلالله نوری پرچمی است در برابر جریان استعمار! اگر میگفتیم ایشان در برابر مارکسیسم قیام کرده، به این میرسیدیم که مارکسیسم به پایان رسیده، اما هنوز نیرنگ و فریب انگلیسیها به پایان نرسیده است. باید تا پایان امروز و این محل و شهادت ایشان در تاریخ زنده بماند، شاید هزاران اهانت به پیکر او شده باشد، اما تمامی این اتفاقات باعث نشد تا ذرهای از راه او و عطر بدن او و صدای اذان حجره او کم شود.
انتهایپیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: علیرضا پناهیان علیرضا پناهیان شیخ فضل الله نوری شیخ فضل الله آیت الله بهجت غرب گرایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۱۸۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چالشها و راهکارهای مشارکت سیاسی آگاهانه
مشارکت سیاسی به صورت شرکت در انتخابات، یکی از بارزترین وجوه کنش سیاسی در جوامع است که به علت تاثیرگذاری گسترده در فرایندهای سیاسی، وضعیت ساخت سیاسی، امنیت، توسعه و رفاه شهروندان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. رفتار انتخاباتی یا رای دادن افراد در هر جامعه، تحت تاثیر عوامل متعددی است. در واقع، موقعیتها و شرایط به همراه درک و تحلیل فرد، در نهایت منجر به رفتار یا کنشی میگردد که حاصل آن بروندادی به نام رای به سود شخص، حزب یا جریان سیاسی-فکری خاص است.
ترجیحات و تصمیات افراد بیش از هر چیز، تحت تاثیر ساختها، بافتهای فرهنگی و اجتماعی، شکافهای سنی و جنسی، خصلتهای ملی، نظامهای سیاسی، نظام انتخاباتی متفاوت در جوامع متفاوت است. در جوامع سیاسی پیشرفته در سایه وجود احزاب سیاسی نوعی فرهنگ سیاسی مشارکتی مشاهده میگردد که شهروندان در آن با آگاهی و به صورت عقلانی وارد مشارکت سیاسی و کارزار انتخاباتی میشوند.
در واقع، در این جوامع احزاب سیاسی نقش مهمی در آموزش سیاسی شهروندان و آگاهی بخشی به آنها دارند، در حالیکه در جوامعی مثل ایران که احزاب سیاسی وجود ندارند، فاصله گرفتن از فرهنگ سیاسی مشارکتی و نمود فرهنگ سیاسی تبعی و محدود مشاهده میشود که در این راستا چالشها و آسیبهای زیادی متوجه مشارکت سیاسی شهروندان و به طور کلی توسعه نظام سیاسی میشود.
در این زمینه «محمد آریانپور»، «مرتضی اباذری» و «خلیل بهرامی قصرچمی» در پژوهشی با نام «بررسی چالشها و راهکارهای مشارکت سیاسی آگاهانه در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران» به این مهم توجه کرده و ابعاد مختلف آن را مورد بررسی و واکاوی قرار دادهاند که در ذیل مختصری از آن را میخوانید:
مسایل مشارکت سیاسی (رای دهندگان)
بومیگرایی
یکی از مسائلی که در انتخابات مختلف نمود دارد، این است که شهروندان به این مساله دارند که به کاندیدایی رای بدهند که بومی منطقه آنها است. اگرچه این شاخص را میتوان در شاخص کلی قومیتگرایی بررسی کرد، اما به صورت جداگانه نیز میتوان به آنها پرداخت.
در جوامع دارای احزاب سیاسی، انتخابات صحنه رقابت سیاسی احزاب برای کسب قدرت است و در حقیقت انتخابات پیروزی یک حزب به شمار میرود نه پیروزی اشخاص. برعکس در جوامعی که فرایند توسعه سیاسی کندتر انجام میپذیرد، در جریان انتخابات یکی از شاخصههای مورد قبول عموم، بومی بودن کاندیدا است.
در ایران در برخی انتخابات به ویژه در انتخابات نمایندگی مجلس هنوز هم رفتار انتخاباتی مبتنی بر ارجحیت مسائلی مانند بومیگرایی در برخی نقاط، برای شرکت در انتخابات و رای دادن به کاندیداست و نامزدها در محله و منطقه محل تولد خود، بیشترین آراء را کسب میکننددر ایران در برخی انتخابات به ویژه در انتخابات نمایندگی مجلس هنوز هم رفتار انتخاباتی مبتنی بر ارجحیت مسائلی مانند بومیگرایی در برخی نقاط، برای شرکت در انتخابات و رای دادن به کاندیدا است و نامزدها در محله و منطقه محل تولد خود، بیشترین آراء را کسب میکنند. در این صورت، شاخصههای دیگر نماینده مانند تحصیلات عالیه، سوابق خدماتی و سیاسی، وابستگی حزبی و... تحت الشعاع قرار میگیرد.
قومیتگرایی
در ایران به طور معمول رایدهنده ترجیح میدهد به کسی رای دهد که به لحاظ ایدئولوژی و حزبی و به لحاظ قومی، زبانی و مذهبی به او نزدیک باشد. به عنوان نمونه برخی شهرها از نظر بافت اجتماعی دارای چندین ایل و طوایف مستقل است و بیشتر جمعیت شهر یا استان ترکیبی از ایلات و قبایل مختلف است. این مساله روی انتخابات نیز تاثیر داشته است. به نظر میرسد که تعصبات قومی و قبیلهای در چنین مراکزی به ویژه در انتخابات نمایندگان مجلس تاثیر به سزایی دارد.
کمبود اطلاعات و آگاهی سیاسی
به دلیل فقر اطلاعات در مورد انتخابات و ابعاد آن، رفتارهای معلق در بین رای دهندگان بسیار زیاد است، زیرا فرد نه از حقوق خود در انتخابات آگاه است و نه بازیگران انتخاباتی را میشناسد. همچنین همیشه در تلاش است در لحظات پایانی اطلاعاتی کسب کند. در این شرایط، مکانیسمهایی هستند که با دادن اطلاعات نه چندان صحیح این خلا اطلاعاتی را پر میکنند. گاهی نیز فقط با صرف مهر خوردن شناسنامهها در انتخابات شرکت میکنند و معمولا آراء باطله به صندوق میریزند یا به خیل کسانی میپیوندند که از پا صندوقیها برای رای دادن کمک میخواهند.
مسایل مشارکت سیاسی (کاندیداها)
تعدد ثبت نامکنندگان
یکی از معیارهای آزاد و عادلانه بودن انتخابات به مقررات ناظر بر امکان نامزدشدن افراد در انتخابات برمیگردد. شاید تصور شود که در این زمینه وضعیت مطلوب این است که یک رقابت آزاد و بدون نظارت میان همه متقاضیان شرکت در انتخابات برقرار شود، زیرا در این صورت، حداکثر قدرت انتخاب به رایدهندگان داده میشود و آنها میتوانند از بین طیف گستردهای از افراد و افکار دست به انتخاب بزنند، اما واقعیت این است که قانونگذار همان قدر که باید دغدغه مشارکت و رقابت گسترده و حداکثری را داشته باشد، باید به مشکلاتی که از رهگذر تعداد زیاد داوطلبین گریبانگیر رایدهندگان و نهادهای نظارتی و اجرایی انتخابات میشود، نیز توجه کند.
قانونگذار همان قدر که باید دغدغه مشارکت و رقابت گسترده و حداکثری را داشته باشد، باید به مشکلاتی که از رهگذر تعداد زیاد داوطلبین گریبانگیر رایدهندگان و نهادهای نظارتی و اجرایی انتخابات میشود، نیز توجه کند
احتمال فقدان صداقت در گفتار کاندیداهای انتخاباتی
تمام تلاش کاندیداها این است که نظر رای دهندگان بیشتری را جلب کنند. در کلان شهرها که وسعت جغرافیایی سبب کاهش تعاملات اجتماعی نزدیک و مستقیم شده، تبلیغات ابزار مناسبی برای شناخت کاندیداها است. همچنین تبلیغات به کاندیداها اجازه میدهد خود را به عنوان افرادی مطلوب به گروههای مختلف اقتصادی- اجتماعی معرفی کنند.
نبود فرصتهای برابر برای تبلیغ
یکی از مواردی که باعث میشود مشارکت عاقلانه و منطقی در حوزه نامزدهای انتخاباتی صورت نگیرد این است که بسیاری از افراد شایسته و دارای صلاحیت به دلایل مختلف از جمله دلایل اقتصادی، توان شرکت در انتخابات را ندارند و حتی اگر فرصت مشارکت را بیابند توانایی تبلیغات در برابر رقبای ثروتمند خود را ندارند، چرا که یکی از چالشهای انتخاباتی خریدن رای در مناطقی از کشور است.
همچنین ممکن است نامزدهای انتخاباتی زیادی دارای تمکن مالی باشند ولی صلاحیت و شایستگی احراز این جایگاه را نداشته باشند. بر این مبنا یکی از چالشهای اساسی این است که فرصتهای برابری برای تبلیغات وجود ندارد.
راهکارها:
با توجه به مسایل و چالشهای مطرح شده در انتخابات، راهکارهایی مانند اطلاع رسانی و آموزش سیاسی، جامعهپذیری سیاسی، پاسخگویی دولتمردان و رفع نیازهای مردم، تبیین میانی دینی و گسترش آن در جامعه، ایجاد ضوابطی برای احراز شایستگی کاندیداهای انتخاباتی و معیارهای سختگیرانهتر در مرحله ثبتنام و نظارت دقیق و عادلانه بر تبلیغات پیشنهاد میشود.
همچنین دولتها باید بکوشند با کار فرهنگی و آموزش، زمینه را برای مشارکت سیاسی و انتخاباتی آگاهانه و عقلایی فراهم سازند و با نظارتهای دقیق در انتخابات ملی، توانایی، دانش و بینش، راستگویی و درستکرداری، تجربه، آشنایی به مسائل جهانی، واقع گرایی، استواری و بردباری نامزدها را تحت مدیریت و راستی آزمایی قرار دهند.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی